سه ساله

یا رقیه

کاروان را دریاب

اقا بیا

مداحی حضرت رقیه

دانلود نام   حجم زمان
download بابا جان پس کی سر روی پاهام میذاری
حاج محمود کریمی
  3 مگابایت 8:39 دقیقه
download پنج انگشتی که مردانه و نامحرم بود
حاج محمود کریمی
  3.5 مگابایت 10:16 دقیقه
download شام را ویران کردم با ناله بابا بیا
حاج محمود کریمی
  2.1 مگابایت 6:02 دقیقه
download مجنون شبیه طفل تو شیدا نمی شود
حاج محمود کریمی
  0.6 مگابایت 1:48 دقیقه

 

دانلود مداحی حضرت رقیه

 

 

دانلود نام   حجم زمان
download بابا دلم گرفته مگه خبر نداری
سید مهدی میرداماد
  1.5 مگابایت 4:29 دقیقه
download دل شعله ورم می کشد از سینه زبانه
سید مهدی میرداماد
  2.2 مگابایت 6:18 دقیقه
download روضه حضرت رقیه
سید مهدی میرداماد
  2.6 مگابایت 7:27 دقیقه
download صدا صدای تازیانه
سید مهدی میرداماد
  1.4 مگابایت 4:04 دقیقه
download من بودم و قامت خمیده
سید مهدی میرداماد
  1.5 مگابایت 4:23 دقیقه

 

دانلود مداحی حضرت رقیه

 

 

دانلود نام   حجم زمان
download چه روزایی بود یادش بخیر
سید مجید بنی فاطمه
  3.5 مگابایت 10:03 دقیقه
download موی سرم سوخته مثل مو های تو بابا
سید مجید بنی فاطمه
  0.5 مگابایت 1:27 دقیقه
download یکی یدونه دخترم
سید مجید بنی فاطمه
  2.6 مگابایت 7:38 دقیقه

 

دانلود مداحی حضرت رقیه

 

 

دانلود نام   حجم زمان
download بال فرشته خاک پای حسین
حاج مهدی سلحشور
  6.3 مگابایت 27:22 دقیقه
download وقتی برای گریه دلم تنگ می شود
حاج مهدی سلحشور
  3.7 مگابایت 10:42 دقیقه

 

دانلود مداحی حضرت رقیه

 

 

دانلود نام   حجم زمان
download با خنده خود صفای دل ها می شد
کربلایی مجتبی رمضانی
  2.4 مگابایت 6:59 دقیقه
download بال و پرم می سوزه
کربلایی مجتبی رمضانی
  1.6 مگابایت 4:38 دقیقه
download شکوهی در میان دختران داشت
کربلایی مجتبی رمضانی
  1.1 مگابایت 3:18 دقیقه

 

دانلود مداحی حضرت رقیه

 

 

دانلود نام   حجم زمان
download خبر دارم که مهمانی منی
کربلایی میثم مطیعی
  3.9 مگابایت 13:32 دقیقه
download سه ساله حسینم و خرابه خونه منه
کربلایی میثم مطیعی
  2.4 مگابایت 6:56 دقیقه

 

 

 

دانلود مداحی حضرت رقیه

 

 

 

دانلود نام   حجم زمان
download یکی بود یکی نبود
کربلایی حمید علیمی
  2.9 مگابایت 3:08 دقیقه
download حوریه عشقم چه سان در کنج ویران
کربلایی حمید علیمی
  1.3 مگابایت 1:22 دقیقه

( گفتند کمتر گریه کن؛ دیگر نمی آید )

گفتند کمتر گریه کن؛ دیگر نمی آید


از دختر چشم‌انتظار این برنمی آید

 

سر می‌رسد امشب به تلخی انتظار من


با سر پدر می آید و غم سر نمی آید

 

شانه نمی‌خواهم که دیگر تار مویی نیست


روی سرم دیگر به من معجر نمی آید

 

جز مرگ، از ضعف تنم راه گریزی نیست


گرچه نفس می ‌آید اما درنمی ‌آید

 

چیزی نمانده در کف دردانه‌ات، بابا


از چشم‌های خسته‌ام گوهر نمی آید

 

بدجور دلتنگ برادرهای خود هستم


اصغر چرا ساکت شده؟ اکبر نمی‌آید؟

 

عمه هوای بچه‌ها را دارد و دیگر


باران سنگ از هر سوی معبر نمی‌آید

 

از پشت بام خانه‌ها با شعله‌ی آتش


روی سر سجاد خاکستر نمی‌آید

 

شد میهمانم حیدر و زهرا و پیغمبر


ماندم چگونه بعد از این، محشر نمی آید

 

سید مسعود طباطبایی

( تمام داغِ بهار از خزان لعنتی اَست )

تمام داغِ بهار از خزان لعنتی اَست


تمامِ طعنه ی طوفان تکانِ لعنتی اَست

 

 

اسیری و غم دوری و زاری و خاری


پس از تو سهم من از این جهانِ لعنتی است

 

 

چقدر کینه ی تبلیغ راویان دروغ


به گوش های کرِ منکران لعنتی است

 

 

گرسنه اند همه بچه ها و صد نفرین


به هرچه نامِ تصدق به نان لعنتی است

 

 

هزار مرتبه مُردم دوباره زنده شدم


همینکه همسفرم ساربانِ لعنتی است

 

 

کم از مغیره ندارد میان حرمله ها


همیشه ترسِ زنان از سنانِ لعنتی است

 

 

و پایکوبی و رقاصه گی به عرض حضور


در این دیار نشانِ زنانِ لعنتی است

 

درست لحظه ی پر ازدحام ساعتِ شهر


گذشتن از درِ ساعت زمانِ لعنتی است

 

 

عبور از وسط جمعیت، مسیری تنگ


تمام درد من از این مکانِ لعنتی است

 

 

هزار چشم گرسنه، هزار چشم حریص


میان این همه پیر و جوانِ لعنتی است

 

 

بخوان دو آیه نخوانند خارجی مارا


که هرچه میکشم از حافظان لعنتی است

 

 

خدا کند که نبیند به روی نی عباس


چقدر پشت سرم بد دهانِ لعنتی است

 

 

به گوشِ پاره قسم با رقیه ات دیدم


دو گوشواره ی او در دکانِ لعنتی است

 

 

بدون شرح کشنده ترین غمِ بازار


زبانِ چانه زنِ #تاجران لعنتی است

 

 

مخدرات حرم را به دردسر انداخت


محله ای که پر از دودمان لعنتی است

 

 

زنی نبود که پنجه به رویمان نزند


که کوچه های یهودی نشانِ لعنتی است

 

 

دوباره خورد به ته مانده ی سرت سنگی


که کار پیرزن قد کمانِ لعنتی است

 

 

پس از سه روز اذییت شدن، زمان ورود


به بزم مستیِ نامحرمان لعنتی است

 

 

به زیر سقفِ طلاکوبِ بزم شوم یزید


چقدر دور من آوازخوان لعنتی است....

 

 

شراب، صفحه ی شطرنج، چوب، طشت طلا


بساط بازی این میزبانِ لعنتی است

 

 

شراب، صفحه ی شطرنج، چشم مات یزید


دخیلِ سرکشیِ خیزران لعنتی است

 

 

و تازه اول راهِ شکستنِ دندان
به ضربه های یکی در میانِ لعنتی است

 

به جای جایزه حرف از کنیز گر آمد
تمااااام زیر سرِ #دلقکانِ لعنتی است

 

ظهیر مومنی...