سه ساله زهرات ، از نفس افتاد ، تو این خرابه ، کجایی بابا

چشام به راهه ، آروم نداره ، تا به خرابه ، بیایی بابا

از زمونی که رفتی تو بابا

می‌زنه دشمنت بی مهابا

وقتی باباجون من بیایی

میگم از دردِ ضرب لگدها

کجایی بابا ، دیگه تاب ندارم

بی تو باباجون، دیگه خواب ندارم

******

خدا رو شکر که ، دعام اثر کرد ، بابایی آخر ، برگشتی

امام باباجون ، فدای زخمات ، پس چرا با سر ، برگشتی

کی سرت رو بریده باباجون

کرده این حالتت قلب و محزون

نیست یه جا که ببوسم بابایی

حتی لبهات شده پُرِ از خون

کجایی بابا ، دیگه تاب ندارم

بی توباباجون ، دیگه خواب ندارم

شاعر : ابوالفضل آلوئیان

www.emam8.com دانلود سبک