غزل مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها -(ز غصه های لب تو رقیه لال شده)
تمام سهم من از زندگی سه سال شده
همین سه سال هم آخر پر از ملال شده
شبیه مادر تو پای دین خود ماندم
وقایع من و کوچه در اتصال شده
چه دین و مذهب نامردپروری دارند
زدن به روی سه ساله پدر حلال شده
صدای عمه به گوشم هنوز مانده که گفت:
سر برادر من اینچنین جدال شده؟
چرا، چگونه و با چه تو را زدند پدر؟
میان کاسه ی ذهنم پر از سوال شده
گرفته است زبانم، چه گویمت بابا
ز غصه های لب تو رقیه لال شده
بیار بال رهایی از این خرابه ی شوم
برای دختر خود، این شکسته بال شده
شب فراق تمام است، صبح من آمد
گمان کنم که زمان خوش وصال شده
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۷ ساعت 18:17 توسط خادم الرقیه
|