حضرت رقیه سلام الله علیها: جگرم آب شد از رنج شترسواری
لشکر کوفه، اسرای آل الله را از جاده سلطانی و شاهراه معمولی عبور نمی دادند بلکه از بیراهه می رفتند و از یمین و یسار طریق، سیر می نمودند. یک روز از چند قریه و بلد عبور می کردند و از ترس منزل نمی کردند و یا از راه کناره می رفتند و راه را دور می کردند. و با سرعت تمام در این مسیر حرکت می کردند.[۱]
روایت شده است که:
حضرت رقیه سلام الله علیها در بین راه از رنج شتر سواری (بدون اقطاب) به تنگ آمده بود به خواهرش سکینه می گفت:
«أیا اختَ، قد ذابت من السیر مهجتی»، «خواهرم، جگرم آب شد از بسکه شتر مرا حرکت داده است.»
از این ساربان بیرحم درخواست کن تا ساعتی شتر را نگه دارد و یا آهسته راه ببرد که ما مردیم. از ساربان بپرس کی به منزل می رسیم.[۲]
در نقلی دیگر آمده است که حضرت سکینه سلام الله علیها به عمۀ خود عرض کردند:
این ساربان چرا ساعتی شتر را نگاه نمی دارد تا خستگی بگیریم. کلمۀ لا اله الا الله و استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) بگو و این ساربان را بترسان. شاید ما را کمتر اذیت کند.[۳]
به راستی چقدر سخت است بیراه ها را طی کردند آن هم با سرعت تمام و طولانی شدن سفر؛ آن هم برای بانوان حرمی که خدای عفت و عصمت اند و آن برای داغدیدگانی که مبتلا به مصیبت ما اعظمها و ما افجعها شده اند. چه گذشت بر حضرت رقیه؟ و بدتر از آن همسفر شدن با قاتلین پدر بزرگوارشان حسین و قاتلین برادرش علی اکبر و عمویش عباس و … و با آن ضرب تازیانه ها و غلاف شمشیرها و آن هم برای دختر سه ساله.. واحیرتا از این مصیبت عظیم.
منکرین حضرت رقیه علیهاالسلام بدانند که چه مظلومیتی را منکر شده اند و هر کس مظلومیت را منکر شود با ظالمین شریک است طبق روایتی که در پست قبل بیان شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱٫ ریاض القدس، صدر الدین واعظ قزوینی: ۲/۲۸۷٫
۲٫ ریاض القدس: ۲/۳۲۳٫
۳٫ ریاض القدس:۲/۲۸۷٫
+ نوشته شده در پنجشنبه چهاردهم آذر ۱۳۹۲ ساعت 21:12 توسط خادم الرقیه
|