دختری آمد از قبیله ی نور
نذر راهش سبد سبد احساس
صورتش مثل قاب نرگس بود
سیرتش روح صد گلستان یاس
*****
هر فرشته که می رسید از راه
یا اگر جبرئیل می آمد
به پر روسری گلدارش
تا ببندد دخیل می آمد
*****
تا که لب را به خنده وا می کرد
دل هر ماه پاره را می برد
هر دلی را به لطف لبخندش
به خدا تا خود خدا می برد
*****
ساره آسیّه هاجر و مریم
زائر هر شب نگاه او
وَ شکوه تمام این دنیا
گرد و خاک غبار راه او
*****
به صفات حمیده اش سوگند
آینه دار حُسن زهرا بود
خاک راهش شفای هر دردی
او مسیحاتر از مسیحا بود
*****
در میان قبیله ی خورشید
در دل هر ستاره جایی داشت
وَ روی موج آبی دلها
مثل مهتاب ردّ پایی داشت
*****
آسمان است و گوشواره ی او
خوشه های طلایی پروین
مستجاب الدعاست این بانو
عطر سبز قنوت او آمین
*****
عطر باغ بهشت دارد او
که شبیه نسیم می آید
یا به روی قنوت پروازش
بال هر یا کریم می آید
*****
هر سحر بوسه می گرفتند از
مقدمش کاروانی از خورشید
یاس ها چلچراغ ایوانش
با همان بالهای سبز و سپید
*****
خاک بوسش فرشته، تا می شد
او برای نماز آماده
بال پرواز ربنایش بود
عطر سیب و ضریح سجاده
*****
آسمان مدینه ی دل را
مهر و ماه و ستاره، کوکب بود
بین این خانواده این بانو
همه ی عشق عمه زینب بود
*****
آسمانها ستاره می ریزد
جبرئیل از جنان به پای او
دسته گل می فرستد از جنت
مادرش فاطمه برای او
*****
نه فقط عشق حضرت ارباب
آرزو و امید عباس است
زینت آسمان آبیِّ
شانه های رشید عباس است
*****
جلوه دارد میان چشمانش
همه ی مهربانی ارباب
گل بریزید آمده از راه
دختر آسمانی ارباب
*****
مریم است این وَ یا خود زهراست
که حریمش پُر از کرامات است
تا قیام قیامت این بانو

افتخار تمام سادات است